بزرگان دقیق، سخنان نادقیق
در این چند روز بخشی از مصاحبه یکی از مراجع تقلید در فضای مجازی منتشر شد. آن مرجع نکتهای پزشکی درباره مغز یک عالم بزرگ دینی از قول پزشکان نقل کرده بود. همچنین چند روز پیش تکه فیلمی دیدم که در آن یک محقق حوزوی نقل قولی میکرد از شخصی به نام «بنز» درباره ترجمه پانصد رساله از امام صادق به زبانهای اروپایی. این سخنان تقریبا با هیچ میزان علمی قابل تایید نیست.
مدتهاست یکی از پرسشهای من این است که چگونه افرادی که در یک یا چند حوزه دانش آن همه دقیق و نکتهسنجاند، در برخی حوزههای دیگر معرفتی این مقدار سادهانگار میشوند و هر سخنی را نقل میکنند؟
به نظرم رسید دو سه عامل در این زمینه موثرند؛
نخست شخصت تأییدگرای انسانهاست. تصور میکنم غالب ما انسانها روحیه تأییدگرا داریم و آنچه ما و باورهای ما را تأیید میکند، کمتر به عیار نقد میسنجیم، و در مقابل هر کس و هر مطلبی که نافی ما و باورهای ما باشد را موشکافانه بررسی میکنیم (البته اگر بدون بررسی کنار نگذاریم).
دیگری نقلگرایی و تربیت اخباریگری است که به گمانم بیشتر دامن حوزویها را میگیرد. بیشتر دانش حوزویان دانشهای نقلی و تاریخی است. قرآن، حدیث، تاریخ معصومان، فقه و حتی کلام، همه دانشهایی نقلمحورند. تصور میکنم ذهن ما حوزویها بعد از مدتی با نظام دانشهای اِخباری انس میگیرد و همان نظام را در سایر حوزههای معرفتی نیز به کار میّبنند.
سه دیگر، تکمنبعی بودن برخی از ماست. بررسی منابع مختلف دانش در حوزههایی متفاوت میتواند مانع درافتادن در چنین خطاهایی باشد.
اگر بخواهم همه عوامل را در یک عنوان جمع کنم، به نظرم ضعف یا فقدان تفکر انتقادی میتواند عنوانی گویا باشد.